
پوریا احمدی متوجه شد که اغتشاشگران یکی از خیابانها را ناامن کردهاند. غیرتش قبول نکرد بیتفاوت بماند و به مقابله با آشوبگران رفت. اغتشاشگران نیز با فجیعترین روشهایی که میتوانستند او را شکنجه داده و به شهادت رساندند.
به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت بررسی ناشران مختلف، یک روز عادی در بیمارستان بود و بیمارها میآمدند و میرفتند. سهشنبهها همه چیز معمولی بود و هیچ اتفاق خاصی نمیافتاد. افسانه پشت میز نشسته بود و به کارهای اداری رسیدگی میکرد. دخترها هم خانه بودند و برای شنبه که مدرسهها شروع میشد آماده میشدند. چند شبی بود تهران شلوغ شده بود. خیابانها زیاد امن نبود. هر از گاهی دست و پا شکستهای را به بیمارستان میآوردند که وسط خیابان از چپ و راست کتک خورده بود و احتیاج به پانسمان و مراقبت داشت. یکی ـ دو شب پیش یکی از بسیجیهایی که کف خیابانها مجروح شده بود در یکی از بیمارستانهای تهران به شهادت رسید. میگفتند اسمش حسین تقیزاده است. یکی ـ دو شب پیش یکی از بسیجیهایی که کف خیابانها مجروح شده بود در یکی از بیمارستانهای تهران به شهادت رسید. میگفتند اسمش حسین تقیزاده است