نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

«روایت اول» حادثه تروریستی شاهچراغ(ع) را این جوانان دست گرفتند+فیلم و عکس

تا خبردار شدم دوباره به شاهچراغ(ع) حمله ترویستی شده،گفتم:من باید برم حرم. مهدی، پسر ۸ساله‌ام که ترسیده بود،مدام می‌گفت:«مامان! می‌خوای بری شهید بشی؟ اگه شهید شدی،ما چی کار کنیم؟» گفتم:نترس. شهادت که الکی نیست. ولی آرام نمی‌گرفت. چهره آرتین در ذهنم نقش بست اما اسمش را به زبان نیاوردم. گفتم‌:بقیه که مامان و باباهاشون شهید میشن، چی کار می‌کنن؟ تو هم مثل اونا. همان موقع، فاطمه،خواهر ٩ساله‌اش گفت: «آرتین چی کار کرد؟…»

«روایت اول» حادثه تروریستی شاهچراغ(ع) را این جوانان دست گرفتند+فیلم و عکس

گروه جامعه بررسی ناشران مختلف– مریم شریفی؛ «جنگ امروز، جنگ روایت‌هاست و اگر در بزنگاه‌ها، روایت اول را دست نگیری، قافیه را در همراه کردن افکار عمومی باخته‌ای»… حالا و بعد از حوادث سلسله‌وار سال‌های اخیر که یک جنگ تمام‌عیار رسانه‌ای را علیه ایران اسلامی به دنبال داشته، دیگر کمتر کسی می‌تواند به صحت این هشدار، تردید وارد کند. جوانان دغدغه‌مند «حسینیه هنر شیراز»، یکی از همان گروه‌هایی بودند که با درک درست از فضای رسانه در دنیای امروز، «روایت» را به‌عنوان مسأله اول در مسیر فعالیت‌شان در حوزه رسانه و تاریخ شفاهی انتخاب کردند. همین ریل‌گذرای هوشمندانه در ادامه، در دو حادثه تروریستی در حرم حضرت شاهچراغ(ع)، حسابی گره‌گشا شد. روایت‌های اهالی حسینیه هنر شیراز از جزییات حادثه در اولین دقایق و ساعات پس از این دو حادثه تلخ، همان گمشده مخاطبان بود و توانست این بار، روایت اول را نصیب جبهه رسانه‌ای دلسوزان انقلاب و ایران کند. در هفتمین روز حادثه تروریستی اخیر در حرم شاهچراغ(ع)، در گفت‌و‌گو با «محمدصادق شریفی»، محقق حوزه تاریخ شفاهی و عضو حسینیه هنر شیراز، عملکرد روایتگران جوان این مرکز در حوادث چند سال اخیر را بررسی کردیم.

گروهی از اعضای حسینیه هنر شیراز در کنار حجت الاسلام نیری، مسؤول سابق نهاد رهبری در دانشگاه شیراز در میدان «روایت» حاضر نباشی، بازی را باخته‌ای «در دوران دانشجویی، دغدغه هویت و مشارکت فعالانه در مسایل و رویدادهای اجتماعی، ما و گروهی از دوستان فعال را دور هم جمع کرد و فعالیت‌هایی در این زمینه انجام دادیم. در آن فعالیت‌های خودجوش، هرچه پیش رفتیم، بیشتر نیاز به روایتگری در زمینه مسایل اجتماعی را درک کردیم. بعد از فارغ‌التحصیلی که با ناآرامی‌های سال 96 و انعکاس آن در فضای مجازی مواجه شدیم، بیش از پیش به خلأ موجود در زمینه روایت در جامعه پی بردیم. در ادامه، پیگیری این دغدغه، ما را به راه‌اندازی حسینیه هنر شیراز رساند.»

کتاب «نهضت در شیراز»، اولین دایرة‌المعارف مصور تاریخ انقلاب در شیراز از سال 42 تا 57  «محمدصادق شریفی»، محقق و تدوینگر حوزه تاریخ شفاهی و عضو حسینیه هنر شیراز در ادامه، از شروع هدفمند فعالیت‌های این مرکز در عرصه روایتگری اینطور می‌گوید: «سال 97 که حسینیه هنر شیراز با محوریت تاریخ شفاهی و روایتگری شروع به کار کرد، به این فکر کردیم که در عمر 40 و چند ساله انقلاب اسلامی، روایت‌های حول قیام مردم علیه حکومت پهلوی و شکل‌گیری انقلاب اسلامی، همیشه روایت‌های مرکزگرا بوده و به‌ندرت، وقایع منجر به انقلاب در شهرهای دیگر روایت شده و جای روایت‌های اختصاصی شهرهای دیگر، بعد از گذشت 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان خالی است. اینطور بود که اساس کار در حسینیه هنر شیراز، بر تاریخ شفاهی و جمع‌آوری و تدوین روایت‌ها و خاطرات چهره‌های بومی شهر شیراز از دوران مبارزات انقلاب قرار گرفت. تحقیقات و گفت‌وگوهای مفصل و دامنه‌داری شروع شد و بعد از چند سال، ماحصل آن در قالب کتاب «نهضت در شیراز» به چاپ رسید. این کتاب که اولین دایرة‌المعارف مصور تاریخ انقلاب در شیراز از سال 42 تا 57 است، امسال در نمایشگاه کتاب رونمایی شد. اما در زمانی که ما مشغول انجام تحقیقات این کتاب بودیم، مجموعه حوادثی از سال 98 پشت سر هم اتفاق افتاد که باعث شد طراحی اولیه ما برای فعالیت‌های حسینیه هنر شیراز دستخوش تغییر شود.»

مجموعه کتاب های منتشرشده در حسینیه هنر شیراز در حوزه تاریخ شفاهی و روایتگری از «حافظ دل‌ها» تا «نذر نفس» «سیل نوروز 98 شیراز، اغتشاشات بنزینی آبان 98 که متاسفانه شیراز هم یکی از کانون‌های آن بود، شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی در دی ماه 98 و در ادامه، آغاز شیوع ویروس کرونا در ایران در اسفند سال 98، حوادث سلسله‌واری بود که رسالتی که برای خودمان تعریف کرده بودیم را به ما یادآوری کرد؛ اینکه ما فقط تاریخ‌نگار نیستیم بلکه مسئله ما، روایت است. بر همین اساس، در این حوادث وارد میدان شدیم و کار روایتگری را شروع کردیم. شهادت سردار سلیمانی اما نقطه عطف روایتگری ما بود. به میان مردم شیراز رفتیم و به ثبت حال و هوای آنها در وداع با سردار دل‌ها پرداختیم. کتاب «حافظ دل‌ها» که در سال 99 و در اولین سالگرد شهادت حاج قاسم منتشر شد، دربرگیرنده خاطرات و روایت‌های مردم شیراز از شهادت سردار است.» اما حکایت آن ویروس منحوس، حکایت دیگری بود. کرونا با خودش وحشت آورده بود اما مردم، آن جو سنگین را با سلاح همدلی و محبت شکستند. جوانان دغدغه‌مند حسینیه هنر شیراز هم، شدند راوی آن همدلی‌ها: «گروه‌های جهادی شیراز که برای غسل و تدفین اموات کرونایی داوطلب شدند، ما هم برای ثبت خاطرات و تجربیات آنها همراهشان شدیم و مجموعه روایت‌های آنها را در قالب کتاب «هفت خوانِ شستن» در اختیار علاقه‌مندان قرار دادیم. در ادامه به سراغ تمام نیروهای داوطلب و جهادی فعال در عرصه کمک‌رسانی کرونا رفتیم؛ از جهادگرانی که برای خدمت به بیماران کرونایی، وارد بخش کرونا شده بودند تا جوانی که با دکه قهوه سیارش به بیمارستان می‌آمد و با اهدای قهوه رایگان، از زحمات کادر درمان تقدیر می‌کرد. کتاب «نذر نفس» با روایت‌های همین مهربانی‌های خودجوش مردم شیراز در دوره کرونا تدوین شد.»

تروریستی که روایت‌های ما را زخمی کرد «حادثه تروریستی حمله به حرم حضرت شاهچراغ(ع) در آبان 1401، روایتگری ما را وارد مرحله جدیدی کرد. در شب اول حادثه که هنوز همه در بهت و شوک بودند و شرایط خاص امنیتی بر حرم حاکم بود، چند نفر از دوستان ما به حرم رفتند اما با وجود تلاش زیاد، موفق به ورود نشدند. با این حال، یکی از آنها مشاهدات و شنیده‌هایش را در اولین فرصت نوشت. وقتی آن روایت را همان شب در فضای مجازی به اشتراک گذاشتیم، با اینکه روایت منسجمی نبود، اما خیلی خوب دیده شد و در گروه‌ها و کانال‌های متعددی بازنشر شد. اینجا یک بار دیگر به ما اثبات شد مسئله روایت و اولین روایت، چقدر مهم است.» عضو حسینیه هنر شیراز در ادامه می‌گوید: «از فردای آن روز، با تمرکز روی اتفاقات مرتبط با این حادثه تروریستی، شروع به روایتگری کردیم؛ یک گروه با حضور در بیمارستان، روایت مجروحان را از حادثه ثبت کردند. یک گروه به دیدار خانواده شهدا رفتند و با آنها گفت‌وگو کردند. حضور در معراج شهدا، ثبت و ضبط اتفاقات مراسم تشییع شهدا و گفت‌وگو با خادمان، نیروهای امدادی و… هم، بخش دیگری از روایتگری ما بود.»

روایت اول را به دست بگیری، مخاطب جذب دیگران نمی‌شود اهالی حسینیه هنر شیراز به هدف زده بودند و روایت‌های دسته‌اول و سریع‌شان از حادثه تلخ حمله تروریستی به شاهچراغ(ع)، همانی بود که مخاطب سرگردان، تشنه آن بود: «حدود 120 ساعت با افراد مختلف؛ از شاهدان عینی تا خانواده شهدا و مجروحان مصاحبه کردیم و روایت‌هایمان آنقدر خوب دیده شد که حداقل در خود شیراز به مرجع اصلی خبرهای حادثه تروریستی شاهچراغ(ع) تبدیل شدیم. مجموع این اتفاقات باعث شد متولیان جشنواره عمار تصمیم گرفتند مراسم افتتاحیه جشنواره عمار سال گذشته را در شیراز برگزار کنند. ما در حال و هوای جشنواره هم، توانستیم آن روایت‌ها را بیشتر منتشر کنیم و بیشتر به گوش مخاطبان برسانیم.»

برای روایتگران جوان شیرازی، این یک تجربه ارزشمند بود. آنها سربازان خط مقدم جنگ روایت‌ها درباره حادثه تروریستی شاهچراغ(ع) شده بودند و به‌وضوح تاثیر موفقیت‌شان در این صحنه جنگ را بر مخاطب می‌دیدند. محمدصادق شریفی در این باره می‌گوید: «همیشه در بحران‌ها، ما متاسفانه روایت اول را از دست می‌دادیم و به همین دلیل، در مراحل بعد برای اقناع افکار عمومی، متحمل هزینه می‌شدیم. یک علت این ماجرا، تکیه بر عناصر رسانه‌ای مرکز است. مثلا این یک واقعیت است که خبرنگاری که در تهران حضور دارد، به طور طبیعی، به فضای حادثه تروریستی شاهچراغ دسترسی ندارد و جز یکی دو خبر کلی از ماجرا در گفت‌وگو با مسؤولان، اطلاعات دیگری نمی‌تواند به مخاطب بدهد. در چنین شرایطی، صحنه روایت به دست دیگران می‌افتد. اما روایتگران ما به سر صحنه ماجرا رفتند، با شاهدان عینی مصاحبه کردند و خودشان هم در حال و هوای حرم بعد از آن حادثه تلخ قرار گرفتند و همه اینها در روایت‌هایشان منعکس شد. البته کار ما به روایت اولیه حادثه، محدود نشد. دوستان ما با حضور در مدارس شهید «آرشام سرایداران» و شهید «محمدرضا کشاورز»، با همکلاسی‌ها و معلم‌های آنها گفت‌وگو کردند و ضمن نگارش روایت‌های آنها، نماهنگ‌ها و مستندهایی هم در این زمینه تولید کردند که مستند «غیبت موجه» و مجموعه نماهنگ «سایه بالاسر» از جمله این تولیدات است.»

راننده کامیون بابلسری به یاد شهدای شاهچراغ چه کرد؟ «چند طرح در زمینه روایتگری حادثه تروریستی شاهچراغ در سال 1401 تعریف کردیم. اول، واقع‌نگاری آن حادثه از طریق گفت‌وگو با افرادی که در آن زمان در حرم بودند؛ خادمان، مجروحان و زائران. دوم، معرفی شهدای مظلوم حادثه. در این بخش، تصمیم گرفتیم در گفت‌وگو با خانواده شهدا، با پرداختن به شخصیت و اخلاق و سبک زندگی هر شهید، سیری که او را به شهادت در حرم رساند، برای مخاطب ترسیم کنیم. سوم، مردم‌نگاری. در این بخش، کنجکاو بودیم بدانیم حادثه تلخ حمله تروریستی به حرم حضرت شاهچراغ(ع)، چه تاثیری بر مردم گذاشته است. همکاران ما در حسینیه هنر، برای اجرای دو طرح اول، مشغول انجام مصاحبه‌ها و جمع‌آوری اطلاعات شدند و همچنان هم کار ادامه دارد. اما طرح مردم‌نگاری را به شیوه‌ای متفاوت اجرا کردیم. در ایام نوروز امسال که با ماه مبارک رمضان مصادف شده بود، یک نمایشگاه با محوریت این حادثه تروریستی در فضای داخلی حرم – حد فاصل مزار شهدای شاهچراغ و حرم امامزاده سید میر محمد (ع) – برگزار کردیم. در این نمایشگاه، اتفاقات آن حادثه تلخ را در قالب کمیک موشن، در معرض دید زائران که اغلب هم مسافر بودند، گذاشته بودیم. زائران وقتی در آن فضای واقع‌نگاری قرار می‌گرفتند، به شکل مصور با وقایع آن روز ناگوار آشنا می‌شدند؛ اینکه تررویست از کجا وارد حرم شد، چند نفر را شهید کرد، خادم شهید کجا بر زمین افتاد، آن پسر محصل و آن مادر جوان چطور گلوله خوردند و مظلومانه به شهادت رسیدند و…  

دیدگاهتان را بنویسید